سریال افرا

راز سریال افرا فاش شد!

مهسا بهادری: فرزاد فرزانه، ۳۶ ساله است و فوق لیسانس ادبیات نمایشی دارد و اگرچه چندین سال است در زمینه فیلمنامه‌نویسی فعالیت دارد، اما سریال «افرا» اولین نوشته اوست که روی آنتن رفته است.

راز سریال افرا فاش شد!
پایگاه خبری تحلیلی بازار بورس:

فرزاد فرزانه، نویسنده سریال «افرا»، می‌گوید برای کشتن شخصیت اصلی داستان از فیلم «روانیِ» هیچکاک و سریال «بازی تاج و تخت» استفاده شده و با وجود ریسک بالا، مخاطب هم از آن استقبال کرده است.

مهسا بهادری: فرزاد فرزانه، ۳۶ ساله است و فوق لیسانس ادبیات نمایشی دارد و اگرچه چندین سال است در زمینه فیلمنامه‌نویسی فعالیت دارد، اما سریال «افرا» اولین نوشته اوست که روی آنتن رفته است.

سریال افرا

سارا باقری در سریال افرا

نگارش فیلمنامه‌ سریال « افرا » با کارگردانی بهرنگ توفیقی، که به مشکلات محیط‌بانان می‌پردازد، دو سال زمان برده است؛ درامی از عشق دختر و پسری که به‌خاطر اختلاف طبقاتی به یکدیگر نرسیده‌اند و ...

با فرزاد فرزانه، نویسنده سریال افرا که این شب‌ها از شبکه یک سیما پخش می‌شود، گفت‌وگو کرده‌ایم که می‌خوانید.

سریال «افرا» ساختار شکنی‌های زیادی انجام داده است؛ از پرداختن به روابط میان دختر و پسر تا روابط درون سازمانی پزشکان و مشکلات محیط‌بانان. با توجه به بازخوردهایی که از مخاطبان گرفته‌اید، ویژگی اصلی سریال «افرا» را در چه می‌بینید که توانسته مخاطبان زیادی پیدا کند؟

فکر می‌کنم چند عامل در کنار هم تاثیرگذار بوده است و اصلی‌ترین آن هم این است که «افرا» برای بیننده واقعی است و مخاطب، بخش‌هایی از زندگی خودش را در سریال می‌بیند و با توجه به تنوع نقش‌ها، هر تماشاگری از هر قشری می‌تواند آن چیزی که دنبالش است را پیدا کند. یک نکته وجود دارد و آن هم این‌که «افرا» به تناسب درام، قصه تلخی دارد و چند شوک دراماتیک به مخاطب وارد کردیم که همین باعث شد، تماشاگر به‌شدت توجهش به سریال جلب شود و با کاراکترهایش همدلی کند. از جمله مرگ کارکتر اصلی در قسمت دهم بود، اما با این شرایط، مخاطب همچنان وفادار ماند و سریال را دنبال کرد.

سریال افرا

به گفته شما، داستان‌ «افرا» بر اساس واقعیت و تجربه زیستی انسان‌های این دوره به نگارش در آمده است، ولی واقعا نشان دادن این حجم از تلخی تا چه اندازه ضرورت دارد؟

به دلیل مناسبت و ایامی که در آن قرار داریم، در حال حاضر سه سریال‌ درام از تلویزیون پخش می‌شود. یک مسئله‌ای وجود دارد، آن هم این است که نمی‌توان «افرا» را شیرین به تصویر کشید، ذات قصه همین است و اگر می‌خواست تاثیرگذار باشد، باید به این شکل تعریف می‌شد. زمانی که ما به مسئله اختلاف طبقاتی می‌پردازیم، قصه ذاتا تراژدی می‌شود. هر چند بهتر بود در چینش کنداکتور سریال‌های تلویزیون، دقت بیشتری می‌شد تا ترکیب متنوع‌تری داشته باشد.

قصه «افرا»، اگرچه تلخ است و ممکن است بیننده را آزار دهد، اما واقعیست و پایانی دراماتیک برای مخاطب خواهد داشت

ما با مجید مولایی و محمدکامبیز دارابی (تهیه‌کنندگان)، چالش داشتیم که داستان را چگونه روایت کنیم اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که داستان باید صریح بازگو شود. دائم نگران این بودیم که وقتی نقش اصلی را در قسمت‌های ابتدایی می‌کشیم، مخاطب آن را پس نزند ولی دیدیم که این طور نشد.

در هنگام نوشتن هم من با خیلی از این شخصیت‌ها اشک ریختم و خودم را جای تک تک آن‌ها گذاشتم، این کار را تمام عوامل سریال انجام دادند. بهرنگ توفیقی هم یک‌بار گفت که من یک‌سال با «افرا» زندگی کردم.

در نشان دادن روابط دختر و پسر، با ممیزی روبه‌رو نشدید؟

ما سعی کردیم که یک داستان واقعی را روایت کنیم، دوست داشتیم یک محیط دانشجویی، نزدیک به واقعیت را تعریف کنیم که اطراف‌مان نمونه‌اش را می‌بینیم. محیطی که در آن زمینه برای رابطه سالم و سپس خواستگاری و ازدواج فراهم می‌شود، برای منِ نویسنده هم رفتن به این سمت خیلی چالش‌برانگیز بود، اما در نهایت مخاطب این رابطه را باور کرد و حتی از جنبه‌های منفی‌اش عبرت گرفت. به همین دلیل فکر می‌کنم تلویزیون اوضاع را تا حدی خوب، مدیریت کرد.

سریال «افرا»، مخاطبان زیادی را جذب کرده است. چرا نباید همه کارهایی که روی آنتن می‌روند، چنین باشند؟

یک بخش از این موضوع به مدیریت و سیاست‌گذاری‌ها مرتبط می‌شود که به من ارتباطی ندارد. اما فکر می‌کنم در کار تصویر، مجموعه‌ای از عوامل در کنار هم، باعث ساخته شدن یک اثر خوب می‌شوند. از تهیه‌کنندگی و کارگردانی و فیلمنامه گرفته تا بازی بازیگران، در کیفیت محصول نهایی تاثیرگذار است. در این کار، قصه ملتهب و جالبی داریم ولی در کنار آن کارگردانی داریم که بهترین نتیجه را ارائه می‌دهد.

شاید در بقیه موارد قصه قوی است و مثلا بازیگران مناسب آن فیلمنامه نیستند، یا بالعکس، بازیگران قوی هستند و فیلمنامه چندان مناسب نیست.

فرزاد فرزانه، نویسنده «افرا»

به این موضوع اشاره کردید که کشتن شخصیت اصلی داستان، ریسک بزرگی به حساب می‌آمد و از طرفی هم موضوعی که به آن پرداختید، کمی متفاوت بود. فکر نمی‌کنید که پرداختن به مسئله محیطبانان و خطاهای پزشکی از ابتدا ریسک بود؟

بله، از همان ابتدا ریسک به حساب می‌آمد به همین دلیل، نقش تهیه‌کننده را در این کار را بسیار پر رنگ می‌دانم چرا که او می‌توانست سراغ کارهای کم ریسک‌تر برود. رفتن سراغ چنین قصه‌ای، ریسک به حساب می‌آمد و کشتن شخصیت اصلی، ریسک را دو چندان می‌کرد، کاری که که در سریال‌های ایرانی کم‌تر انجام می‌شود. نمی‌خواهم بگویم که ما خیلی کار نوآورانه‌ای انجام دادیم، چون این کار معمولاً در سریال‌های خارجی انجام می‌شود و ما نیز از این موضوع ایده گرفتیم.

برای کشتن شخصیت اصلی داستان از روش سریال «بازی تاج و تخت» و «روانی» هیچکاک استفاده کردیم و مخاطب هم از آن استقبال کرد

بیشتر از کدام سریال‌ها ایده گرفتید؟

تنها یک سریال نبود، تعداد آن‌ها زیاد است که می‌توان به «بازی تاج و تخت» اشاره کرد. قدیمی‌ترین و مشهورترین کسی هم که به صورت ناباورانه این کار را انجام داد، هیچکاک در فیلم «روانی» بود که شخصیت اصلی را در دقیقه ۳۰ می‌کشد و ما هم این کار را در قسمت دهم انجام دادیم.

در واقع فکر می‌کنید که از قسمت دهم به بعد، کار برای جذب مخاطب سخت‌تر بوده است؟

بله، صد درصد.

 وقتی به قسمت پانزدهم رسیدیم، دیگر شاهد فراز و فرودهای قبلی نبودیم و داستان سکون پیدا کرد. چرا به صورت ناگهانی، هیجان داستان را متوقف کردید؟

این موضوع خود خواسته است تا پس از قسمت دهم، داستان یک مقدار آرام پیش رود و التهاب داستان کم شود، این کار را انجام دادیم تا پس از آن همه اتفاق، فرصت تنفس به مخاطب داده باشیم. ما در قسمت یازدهم، عملا یک سوگواری انجام می‌دهیم تا زهر اتفاق، کمی گرفته شود. موضوعی که وجود دارد این است که در برخی از سریال‌ها که مخاطب از آن رضایت دارد، پایان خوبی به نمایش گذاشته نمی‌شود، باید بگویم که «افرا» پایانی دراماتیک، درخور و واقعی و امیدبخش دارد.

انتظار داشتیم که با کشتن شخصیت اصلی در قسمت دهم، مخاطب ما را پس بزند اما این اتفاق رخ نداد

چرا تعدادی از بازیگران سریال، لهجه دارند و تعدادی دیگر ندارند؟

فکر می‌کنم همین که بیش از ۸۰ درصد بازیگران، فارسی را با لهجه گیلکی صحبت می‌کنند، یک اتفاق خوب و پر ریسک است و در مجموع هم فکر می‌کنم سریال توانسته است لهجه گیلکی را بسازد و به درستی ارائه دهد چون تا کنون هیچ ناراحتی یا بازخوردی منفی‌ دریافت نکرده‌ایم.

در شخصیت پردازی‌ها کمی تناقض وجود دارد، ما با وکیلی به نام افراسیاب مامانی مواجهیم که همه چیز را به شوخی می‌گیرد، در صورتی که وکیل‌ها در دادگاه، آدم‌هایی جدی‌ هستند. این موضوع درباره شخصیت مائده هم به چشم می‌خورد. فرزند مطیعی که حاضر شد به‌خاطر حرف پدرش به دانشگاه نرود اما از یک جایی به بعد کاملا متفاوت از درخواست‌های خانواده رفتار کرد.

درباره شخصیت مائده باید گفت جایی دربرابر پدرش نمی‌ایستاد اما او یک فرد خیلی با ارزش را در قسمت دهم از دست داده است و این شوک عاطفی، مائده را به سمت تغییر می‌برد. این شخصیت پس از مرگ پیمان، دیگر مثل سابق نیست، به همین دلیل در مقابل پدر می‌ایستد. درباره وکیل هم باید گفت درست است که ما همیشه وکلا را به صورت جدی دیده‌ایم، اما سعی کردیم که با شیرینی شخصیت مامانی، کمی از تلخی «افرا» کم کنیم.

توضیحات مهدی سلطانی درباره سانسور شدن قسمتهایی از سریال افرا:

 در کامنت‌های شما زیاد پرسیده می شود که بالاخره راز سیروس و‌اعظم چه بود و چرا نشان داده نشد؟

پیمان قصه‌ی افرا بچه زن دیگری از  سیروس بود که در سفرشان به مشهد فاش و ناگهان سر و کله اش پیدا می شود و اعظم برای آبرو داری از سیروس، می پذیرد مادرش باشد و برای اینکه داستان لو نرود سفرشان از مشهد به تهران را چند ماه به بهانه های مختلف به عقب می اندازند تا تولد بچه توسط اعظم منطقی به نظر برسد. کمکی که این موضوع به روند دراماتیک داستان می کرد این بود که اعظم چون مادر واقعی پیمان نیست پس هیچ حق و حقوق مالی و غیر مالی در عفو و یا قصاص ندارد.

تمام این مراحل تصویر برداری شد اما ظاهرا پخش تلویزیون به دلیل اینکه مبادا شأن سیروس به عنوان یک پدر بیش از  این خدشه دار شود مصلحت دید حذف گردد.

وی در سال 1371 وارد دانشگاه شد و از آن به بعد وارد کار حرفه ای خود را خیلی سریع آغاز کرد. اولین کار درخشان او در عرصه نمایش، چند و چون به چاه رفتن چوپان نوشته علیرضا نادری بود که سال 1373 در جشنواره تئاتر فجر اجرا شد و مورد توجه هیئت داوران هم قرار گرفت.

اما عمده فعالیت های او به صورت جدی به تئاتر و آن هم بازیگری در این عرصه مربوط می شود. بازی بسیار زیبا و درخشان ایشان در سریال در مسیر زاینده رود، بازگشت نقشهای پهلوانی را با خود به همراه داشت.

سلطانی در سریال مادرانه نقش اردلان تمجیدی بازی کرد اردلان از همسر خود جدا شده و پسر و دختر خود را سرپرستی می کند اما در می یابد که فاصله زیادی از لحاظ اجتماعی با دخترش رها پیدا کرده است.

مهدی سلطانی بعد از هنرنمایی در سریال مادرانه به شهرت رسید و پس از آن در سریال هایی مثل مدینه ، هفت سنگ و کیمیا به ایفای نقش پرداخت.

        1392 اشباح

        1392 چ

        1390 ملکه

        1379 سایه روشن

        1377 پرواز خاموش

سریال های تلویزیونی مهدی سلطانی

        1394شهرزاد

        1394کیمیا

        1393خانه کاغذی

        1393هفت سنگ

        1393مدینه

        1392مادرانه

        1391عکاسخانه

        1390جنایت و مکافات

        1391دیوار

        1389در مسیر زاینده رود

        1382روزهای به یاد ماندنی

        1380تصمیم نهایی

        1378محاکمه

        1377یکی یه دونه

        1377حنانه

        1374حقیقت در آینه

        1374کاراگاه

مهدی سلطانی در تئاتر

        1373 ‌‌چند و چون به چاه رفتن چوپان

        ‌1374 محاکمۀ ژاندارک در

        1374 ‌افسانه

        1374 ‌سرود بال سروش

        1375 معرکه در معرکه

        1376 ‌خانۀ عروسک

        1376 ‌آخرین قهرمانان زمین

        1377 ‌دیوار

        1378 ‌چیزی یادم نمی آد

        1378 ‌دختر گل فروش

        1379 ‌این قصه را ایرانیان نوشته اند

        1380 ‌سعادت لرزان مردمان تیره روز

        1381 ‌والس مرده شوران

        1381 ‌پچپچه های پشت خط نبرد

        1382 ‌چیستا

        1382 ‌مضحکۀ شبیه قتل

        1383 ‌تیغ کهنه

        1383 ‌روزهای زرد

        1388‌خانه

        1388 ‌رمولوس کبیر

        1388 رقص زمین

        1389 حضرت والا

        1391 پدرخوانده ناپلی

        1394 خاطرات و کابوس های یک جامه دار

کارگردانی مهدی سلطانی

        1376 ‌خانۀ عروسک

        1379 ‌چیزی یادم نمی آید

تله تئاتر مهدی سلطانی

        1376 تاجر ونیزی

        1376 ‌ماجرای اوپنهایمر‎

        1377 ‌منطقۀ جنگی

        1377 ‌بی ریشه

        1378 سقوط

        1389 هویت

مهدی سلطانی در تله فیلم

        1390 جنایت و مکافات

        1390 خانه کاغدی

        1389 بازجویی در کافه تهران

نمایش رادیویی سلطانی

        1379 ‌سلام و خداحافظ

        1379 ‌چشم اندازی از پل ‌

سایر فعالیت های مهدی سلطانی

پژوهش ها :

‌تحلیلی برعوامل موثر در ایفای نقش این پژوهش، مراحل و عوامل رسیدن به نقش و ارائه آنرا مورد مطالعه ‌قرار می دهد.‌

نمودارسازی کنش دراماتیک این پژوهش، چگونگی به تصویر کشیدن یک عمل نمایشی و یا به عبارت دیگر ‌مطلوب ترین ارائۀ کنش دراماتیک نهفته در یک متن نمایشی را مورد مطالعه قرار می دهد.‌

‌واقعیت استلیزه در تئاتر رئالیستی معاصر این پژوهش، فرایند تحوّل بازیگری و کارگردانی رئالیستی قرن ‌حاضر را نسبت به تئاتر رئالیستی در زمان پیدایشش مورد مطالعه قرار می دهد.‌

مقاله ها :

بازیگری چیست؟ مجله«نما» ویژۀ دوازدهمین جشنوارۀ تئاتر دانشجویی کشور ‌‎–‎‌ 1377‌

نقش و نویسنده مجلۀ «تجربه» دانشگاه تهران شماره 2- سال 1378.‌

ترجمه :

‌« پرسش هایی پیرامون واقعگرایی‌ » نوشتۀ میشل وئیس ‌Michel Vaïs، مجله نمایش، آبان و آذر 1385، ش 86 و 87.

دیدگاه خود را ارسال کنید

  • نوری

    عالی ترین سریال از آقای سلطانی تشکر می کنم که قسمت پایانی رو توضیح دادن🙏🏻❤♥🌹💐👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻